بررسي روايات معارض اهل سنت/ بررسي حديث «سنت خلفا»
بررسي روايات معارض اهل سنت/ بررسي حديث «سنت خلفا»
يکي از احاديثي که بعد از رسول خداصلي الله عليه وآله در مورد فضيلت سه خليفه به آن استدلال ميکنند حديث معروف به «لزوم متابعت از سنت خلفا» است. آنها اين حديث را تنها بر چهار خليفه بعد از رسول خداصلي الله عليه وآله منطبق ميکنند و در باب احکام فقهي و اخلاقيات و نيز علم اصول و کلام اسلامي به آن بر حجيّت سنت و لزوم پيروي از آنان استفاده مينمايند. و نيز هنگامي که نسبت به رفتار برخي از خلفا اعتراض ميشود به اين حديث تمسک ميکنند. اينک جا دارد که اين حديث را به طور مستقل مورد بحث و بررسي سندي و دلالي قرار دهيم.
-
نقل حديث
-
نقد اجمالي حديث
-
ترجمه عرباض بن ساريه
-
ترجمه راويان طبقه 02
-
ترجمه راويان طبقه 03
-
ترجمه راويان طبقه 04
-
ترجمه راويان طبقه 05
-
نقد متن حديث
نقل حديث
ترمذي به سند خود از علي بن حجر و او از بقية بن وليد،از بحير بن سعيد، از خالد بن معدان، از عبدالرحمن بن عمرو سلمي از عرباض بن ساريه نقل ميکند که گفت: «رسول خداصلي الله عليه وآله روزي بعد از نماز صبح براي ما موعظهاي بليغ ايراد کرد که چشمها از آن گريان شد و قلبها از آن خوفناک گرديد. مردي گفت: که همانا اين موعظه شخصي است که وداع کننده است، پس اي رسول خداصلي الله عليه وآله! بر چه چيز با ما عهد و پيمان ميبندي؟ حضرت فرمود: وصيت ميکنم شما را به تقواي الهي و گوش فرا دادن و اطاعت کردن (از حاکم) گرچه بنده حبشي باشد؛ زيرا هر کس که بعد از من زندگي کند اختلاف زيادي را خواهد ديد، و بپرهيزيد از اموري که حادث ميشود؛ زيرا آنها ضلالت است. پس هر کس آنها را درک کرده بر شما باد به سنت من و سنت خلفاي راشدين هدايت شده، بر آن محکم باشيد».اين حديث را به همين مضمون ابوداود در «سنن» و ابن ماجه در «سنن» و احمد بن حنبل در «مسند» و حاکم نيشابوري در «المستدرک علي الصحيحين» نقل کردهاند.
نقد اجمالي حديث
قبل از بررسي سندهاي اين حديث به طور اجمال به نکاتي چند در مورد آن اشاره ميکنيم:
1 - مفاد اين حديث با واقعيات خارجي بين صحابه سازگاري ندارد؛ زيرا مشاهده ميکنيم که چه بسياري از آنان را که با سنت ابوبکر و عمر مخالفت کردند با اينکه اين افراد نزد آنها از خلفاي راشدين به حساب ميآمدند، بلکه حتي خليفه دوم با اول در بسياري از مسائل با هم اختلاف نمود، حال اگر اين حديث از رسول خداصلي الله عليه وآله رسيده بود نبايد چنين مخالفتهايي مشاهده ميشد.
2 - مضمون اين حديث با تمام طرق آن به شخصي به نام عرباض بن ساريه منتهي ميشود و او تنها راوي آن به حساب ميآيد، و اين به تنهايي موجب شک و ترديد در صدور اين حديث است؛ زيرا آنگونه که عرباض ميگويد اين حديث در مسجد و بعد از نماز به عنوان موعظه بليغ ايراد شده به حدّي که همه را محزون و گريان کرده است، و پيامبر نيز به اين امت وصيت نموده است. حال با اين وضع چگونه تنها راوي آن يک شخص يعني عرباض بن ساريه سلمي است؟!
3 - اين حديث تنها در شام منتشر شده و نقل و ترويج آن توسط اهل شام بوده است، و بيشتر راويان آن به خصوص اهل حمصاند که همگي از انصار معاويه و دشمنترين افراد نسبت به حضرت عليعليه السلام ميباشند. و لذا حديث فوق از اين جهت نيز مورد تضعيف شديد قرار ميگيرد.
4 - اين حديث از جمله احاديثي است که مورد اعراض و بياعتنايي بخاري و مسلم و نسائي از اصحاب سنن قرار گرفته است. و ميدانيم که عدهاي از علماي اهل سنت معتقدند که حديثي که مورد بياعتنايي شيخين قرار گرفته از درجه اعتبار ساقط است گرچه ديگران از ارباب سنن آن را تخريج کرده و به آن عنايت داشته باشند.
ابن تيميه در پاسخ به حديث افتراق امّت به هفتاد و سه فرقه ميگويد: «اين حديث در صحيحين نيامده است، بلکه برخي از اهل حديث همچون ابن حزم و ديگران در آن طعن وارد کردهاند. ولي اهل سنت همچون ابوداود و ترمذي و ابن ماجه آن را روايت کرده و اهل مسانيد همچون امام احمد نيز آن را نقل کردهاند».
جالب توجه اينکه حديث مورد نظر يعني «لزوم تمسک به سنت خلفا» از همين قبيل است.
ترجمه عرباض بن ساريه
گفتيم که تنها راوي اين حديث عرباض بن ساريه سلمي است، و در ترجمه او گفته شده که او اهل صُفّه بوده که وارد شام شد و در شهر حمص سکني گزيد. بخاري و مسلم از او روايت نقل نکردهاند. آري حديث او در صحاح اربعه ديگر وارد شده است. او در سال 75 از دنيا رحلت نمود.
اين شخص در شام و شهر حمص که از شهرهاي نواصبِ پست به حساب ميآمده سکني گزيده است. و در محيطي زندگي کرده که اکاذيب و افترائاتي بر ضدّ امام عليعليه السلام و اهل بيتعليهم السلام شايعه شده بود و لذا به تبع اهالي آن ديار او نيز در صدد نشر اين نوع اکاذيب و نسبت دادن آنها به رسول خداصلي الله عليه وآله برآمده است.
ترجمه راويان طبقه 02
اين حديث توسط چهار نفر از عرباض بن ساريه نقل شده است:
1 - يحيي بن ابي المطاع شامي
او کسي است که ابن قطان درباره او گفته: «حالش را نميشناسم». و نيز از عرباض روايت نقل ميکرده در حالي که او را ملاقات نکرده است که اين روايتش از جمله آنها است.
2 - حجر بن حجر حمصي
او از اهالي حمص است. و ابن قطان او را غيرمعروف شمرده است
3 - عبدالرحمن بن عمرو شامي
او تنها شخص معروف در نقل اين حديث از عرباض بن ساريه است که اکثر طرق آن به او باز ميگردد. ابن قطّان او را مجهول الحال ميداند.
4 - معبد بن عبداللَّه بن هشام
اين راوي تنها در روايت حاکم آمده است ولي خود حاکم از آنجا که در طريق به او شرايط نقل حديث را در کتابش نميبيند ميگويد: من آن را ترک کردهام.
ترجمه راويان طبقه 03
راويان اين حديث در طبقه سوم سه نفرند:
1 - عبداللَّه بن علاء دمشقي
او از اهل دمشق بوده و حتي ذهبي او را به عنوان رئيس دمشق توصيف کرده است. و ابن حزم نقل کرده که يحيي بن معين و ديگران او را تضعيف کردهاند.
2 - ضمرة بن حبيب حمصي
او نيز از اهالي حمص بلکه مؤذّن مسجد جامع حمص به حساب آمده است.
3 - خالد بن معدان حمصي
او عمده در روايت اين حديث است، که از اهل حمص و از شيوخ شام، بلکه صاحب شرطه يزيد بن معاويه بوده است .
ابن عساکر ميگويد: «او متولّي شرطه يزيد بن معاويه بوده است».
ترجمه راويان طبقه 04
راويان حديث در اين طبقه شش نفرند:
1 - محمد بن ابراهيم بن حارث تيمي دمشقي
عقيلي از عبداللَّه بن احمد بن حنبل و او از پدرش نقل کرده که گفت: «او احاديث منکر را نقل ميکند».
2 - بحير بن سعيد حمصي
او از شهر نواصب به حساب آمده است.
3 - وليد بن مسلم دمشقي
او از مواليان بنياميه و عالم شام معرفي شده است در ترجمه او گفته شده که او مدلّس بوده و از کذّابين تدليس ميکرده است. از مالک ده حديث نقل کرده که اصل و اساسي ندارد. و نيز احاديث منکر داشته است .
4 - معاوية بن صالح حمصي
او از اهالي حمص و قاضي اندلس در دولت اموي بوده است. و از جمله کساني است که اهل لهو و لعب بوده و بدين جهت برخي از محدّثين، کتابت حديث از او را ترک کردهاند. و ابن ابي حاتم ميگويد: به حديث او احتجاج نميشود.
5 - ثور بن يزيد حمصي
ذهبي او را عالم حمص معرفي کرده است. و او کسي است که به جهت کشته شدن جدّش در صفين همراه با معاويه، حضرت عليعليه السلام را دوست نداشته است. ابن عدي او را از جمله ضعفا برشمرده است.
6 - عمرو بن ابي سلمه دمشقي
او را ساجي و ابن معين تضعيف کرده است. و ابوحاتم گفته که به او احتجاج نميشود. و عقيلي گفته: در حديثش وهم است. و احمد گفته: از زهير احاديث باطلي را روايت کرده است.
ترجمه راويان طبقه 05
در اين طبقه هشت نفر قرار دارند که عبارت است از:
1 - وليد بن مسلم که قبلاً به ترجمه آن اشاره شد.
2 - عبدالرحمن بن مهدي که قبلاً نيز به آن اشاره شد.
3 - ابوعاصم، که يحيي بن سعيد درباره او حرف داشته و عقيلي او را در جمله ضعفا قرار داده است.
4 - يحيي بن ابي کثير، که مدلّس شمرده شده است.
5 - عبدالملک بن صباح مسمعي، ذهبي ميگويد: او متّهم به سرقت حديث است.
6 - عبداللَّه بن احمد بن بشير دمشقي، که امام مسجد جامع دمشق معرفي شده است
7 - احمد بن عيسي، که ابن عدي درباره او ميگويد: روايات منکري دارد. و دارقطني او را غيرقوي و ابن حبّان او را در جمله ضعفا آورده است.
8 - بقية بن وليد حمصي: ابن حبان و ابو حاتم و ابن خزيمه گفتهاند که به احاديث او احتجاج نميشود. احمد گفته که من توهّم کردم که او احاديث منکر را به جز از مجاهيل نقل نميکند، ولي فهميدم که از مشاهير نيز نقل ميکند. و شعبه گفته: او داراي احاديث عجيب و غريب و منکر است.
ابن قطّان گفته: او از ضعفا تدليس ميکرده و اين عمل را نيز مباح ميدانسته است، و اين به عدالت او ضرر ميرساند. و فيروزآبادي و زبيدي او را محدّثي ضعيف دانستهاند .
نقد متن حديث
اين حديث از حيث متن نيز داراي مشکلاتي است که به آن اشاره ميکنيم:
1 - در اين حديث امر به متابعت از سنت رسول خداصلي الله عليه وآله و سنت خلفا شده است، آيا ميتوان سنت خلفا را با سنت پيامبرصلي الله عليه وآله يکي دانست؟
2 - در اين حديث سنت خلفا عطف بر سنت رسول خداصلي الله عليه وآله شده است، و ظاهر عطف مغايرت بين دو سنت را ميرساند. حال چه معنايي بر اين مغايرت و جدايي است؟
3 - امر به متابعت از سنت خلفا به طور مطلق شده و اين دلالت بر عصمت آنان دارد در حالي که کسي ادعاي عصمت آنان را نداشته است.
4 - اين حديث بر فرض صحت سند قابل انطباق بر مباني شيعه اماميه در اصول دين و فقه است؛ زيرا در اين حديث امر به متابعت از سنت خلفاي بعد از پيامبرصلي الله عليه وآله شده و سنت آنان همانند سنت حضرت مورد امر به متابعت قرار گرفته است. و از طرفي ميدانيم که احاديث همانند قرآن ميتوانند يکديگر را تفسير کنند. و لذا با مراجعه به حديث ثقلين و حديث دوازده خليفه و حديث سقيفه و ديگر احاديث پي ميبريم مقصود پيامبرصلي الله عليه وآله از خلفاي راشدين مهديين که سنتشان بر ديگران حجت است همان امامان دوازده معصوم از ذريه پيامبر است .